فروشگاه اینترنتی و انواع آن
1397-02-30الگوریتم مرغ مگس خوار گوگل
1397-04-10استارت آپ یعنی چه؟
بعد از اینکه چندین بار با کلمه ی استارت آپ درجاهای مختلف روبرو شدم و معنای درست و کاملی از آن در ذهنم تداعی نشد، تصمیم گرفتم در مجموعه ی نوین مقاله ای برای شما آماده کنم که به صورت خیلی جامع و کامل استارت آپ رو از اول تعریف میکنه.
در این مقاله نویسنده سعی کرده از سیر تا پیاز استارت آپ رو برای شما بازگو کنه بطوریکه بعد از مطالعه ی آن ابزارهای لازم برای شروع استارت آپ و ایجاد یک کسب وکار استارت آپی را یاد خواهید گرفت.
لازم به دکر است که این مقاله تنها قدم اول یک مجموعه در حال رشد و توسعه است و در روزهای آینده، قدمهای دیگر استارتاپ را با هم برمیداریم.
استارت آپ چیست؟
تا حالا به این فکر کردید که محصولات و خدماتی که اطرافمان هستند چرا به وجود آمده اند؟ و یا چرا ما آنها را خریداری و استفاده میکنیم؟
پاسخ این سوال اینجاست : همه ی این محصولات و خدمات به نوعی نیاز زندگی روزمره ی ما را برطرف کرده و تقریبا میتوان گفت که حلال بسیاری از مشکلاتمان هستند.
به طور مثال از اینترنت و تلفن و موبایل گرفته تا بانک و بیمارستان و هتل ! در واقع کسب و کار استارت آپی در پی رفع یک نیاز یا یک مشکل شکل گرفته است
البته همه ی کسب و کارهای استارت آپی که جدیدا راه اندازی شده اند برای رفع نیازیا مشکل مردم نیستند! بلکه برای راحت استفاده کردن از خدماتی است که ما استفاده میکنیم.مثلا قبل از ورود اسنپ یا تپسی به عرصه،مردم با یک تلفن میتوانستند آدرس خود را بدهند و بعد از مشخص کردن مبدا و مقصد تاکسی بگیرند اما امروزه این نرم افزار های آنلاین کار ما را راحت تر کرده اند!و همچنین به یک استارت آپ پر طرف دار و موفق تبدیل شده اند.
پس اگر تا الان به فکر راه اندازی یک استارت آپ افتاده اید قبل از آن حتما پاسخی برای این سوال پیدا کنید ایده یا استارت آپ من چه نیازی از مردم را برطرف میکند؟ و این نیاز تا چه حد برای مردم ضروری است؟ پیشنهاد میکنم ساده از کنار این سوال رد نشوید!چون ممکن است بعد از گذاشتن وقت زیاد روی موضوع به نتیجه ی دلخواه نرسیده و از آن راضی نباشید.
دو استارت آپ: تفاوت بین موفقیت و شکست
بهتراست واقع بینانه به موضوع حل مساله نگاه کنیم با مسائل واقعی روبرو شویم تا بتوانیم میزان موفقیت یا شکست یک کسب و کار اینترنتی را تخمین بزنیم.
دراپباکس(Dropbox)
یک ارائهکنندهٔ خدمات میزبانی پرونده در وب است.(حق دارید متوجه نشوید جمله کاملا گنگ و سنگین بود!)
بگذارید به نوعی دیگر منظورم را بیان کنم تصور کنید یک سری فایل و اطلاعات روی فلش یا لپ تاپتان داشته باشید اما در جایی که به آن نیاز دارید همراهتان نباشد. دراپباکس دقیقا برای حل این مشکل طراحی شده است بدین صورت که اطلاعات شما را روی یک ابر ذخیره کنید (ذخیره ابری). و بعد از ذخیره ابری اطلاعاتتان دیگر از هر دستگاهی به آن ها دسترسی خواهید داشت .مشکل به این سادگی حل شد!
اما ذخیره ابری به چه معناست؟
ذخیره ابری فضایی را در اختیار شما قرارد میدهد که به آن ابر گفته میشود.میتوان گفت به جای ذخیره کردن اطلاعات در گوشی و موبایل یا لپ تاپ آنها را در ابرها ذخیره میکنیم! بعد از ذخیره کردن اطلاعات، یک نام یوزرنیم و پسورد به شما داده میشود. حالا اگر در جایی بودید که نیاز به آن اطلاعات داشتید و لپتاپ یا گوشی یا فلشتان همراهتان نبود، با دستگاه دیگری وارد فضای ابری میشوید و با استفاده از نام کاربری و رمزعبورتان، به فایلهایتان دسترسی پیدا میکنید.
داستان دراپباکس
در یکی از روزهای آفتابی!جناب درو هوستون سازنده ی محترم دراپ باکس برای یک سفر 4 ساعته از بوستون راهی نیویورک شد.ایشو تصمیم گرفتند از وقتشان استفاده ی بهینه بکنند و با لپ تاپ کار کنند.اما یکدفعه متوجه شدند که فایل ها و اطلاعاتی که لازم دارند روی فلششان است و فلش هم در خانه جا مانده!همین اتقاق باعث شد که هوستون به فکر راه حلی برای حل همیشگی این مشکل باشد.
مشکلی که هوستون داشت خیلی واضح و روشن است: فلشش همراهش نبود اما همچنان میخواست که روی اطلاعاتش کار کند. راه حلش را هم که دیددیم با دراپ باکس!
وبسایت پتز(Pets.com)
تقریبا دهه 90 میلادی بود که تنور وبسایتهای دات کام خیلی داغ بود و به نوعی میتوان گفت مد بود! اما متاسفانه بعضی کسب وکار ها قربانی این تنور شدند و سوختند! وبسایت پتز یکی از این کسب وکار هایی بود که به دلیل نابود شدن سرمایه گذاری شرکت مجبور به فروختن دومین خود شد.
وبسایت پتز در اوت 1998 به عنوان نمایندگی پخش تجهیزات و ابزار حیوانات خانگی شروع به فعالیت کرد: یعنی یک فروش آنلاین حیوان خانگی! این شرکت حدود 300 میلیون دلار سرمایه و بیش از 300 کارکن داشت اما مشکل پتز این بود که با وجود اینکه 11 میلیون دلار هزینه تبلیغات کرده بود و حتی توجه رسانه ها را به خود جلب کرده بود اما به دلیل نبود مشتری هیچوقت نتواست سود کند و بدین ترتیب در سال 2000 شرکت ورشکسته شد و از میان رفت.
کسبوکار، بدون مشتری وجود ندارد! و بدون حل مشکل یا رفع نیاز مردم مشتری ای نیز وجود ندارد!حالا جدای از این مطالب درست است که ایده ی حیوان خانگی فروشی آنلاین بسیار جالب است اما مشکل و نیاز جدی برای ما به حساب نمی آید!مثلا فرض کنید با خرگوش خانگیتان قصد رفتن به مهمانی داشته باشید و بخواهید قبل از مهمانی آن را حمام کنید اما برای سفارش شامپو باید یک روز تمام منتظر بمانید تا بسته ی پستی مورد نظر بدستتان برسد!معلوم است که یک چنین کاری غیر عقلانی است و باید هم پروژه شکست بخورد.
یکی دیگر از دلایل شکست پتز این بود که با رقبای خود هیچ تفاوتی نداشت و اصلا نوآوری ایجاد نکرده بود.
با اینکه دراپباکس و وبسایت پتز با سرمایه تقریبا یکسانی شروع به فعالیت کردند، اما دراپباکس بسیار موفق شد درحالیکه پتز شدیدا شکست خورد. میدانید چرا؟ چون دراپباکس راه حلی برای یک مشکل و یا راه حلی برای یک نیاز پیدا کرد.
فکر کردن یا مشاهده کردن؟
در بعضی مواقع ممکن است تاسیس کنندگان کسب و کارهای استارت آپی ایده های خوب و جذاب و نیز عقلانی ای داشته باشند اما وقتی پای عمل کردن در میان باشد، نتوانند درد مردم را دوا کنند. از نظر آقای پائول گراهام (سازنده شرکت شتاب دهنده وای کامبیناتور)، این استارت آپ ها از طرف افرادی پیشنهاد میشود که “فقط به ایدههای استارت آپی فکر میکنند” وایده ای برای حل مشکلات ندارند.که در آخر با شکست مواجه میشوند.
در واقع آقای گراهام با ایدههای استارت آپی من درآوردی به شدت مخالف است چون معتقده از این ایده ها صرفا فیلمنامه نویس میتواند برای تولید فیلم استفاده کند و برای دنیای تجارت و کسب و کار بدرد نیمخورد. فعلی که باید در مورد ایدههای استارت آپ مورد توجه و استفاده ی ایده دهندگان قرار بگیرد “فکر کردن” نیست بلکه “مشاهده کردن” است!
شرکت وای کامبیناتور روی ایدههای جذابی سرمایه گذاری میکند که احتمال موفقیت بیشتری را دارند .یعنی به اصطلاح این شرکت یک “شرکت شتاب دهنده” است. شرکت های شتاب دهنده میتوانند کمک بزرگی به کار آفرینان نو پا بکنند که خوشبخاته در کشور ما اخیرا این مسئله بیشتر مورد توجه قرار گرفته است.
شرکتهای آواتک، مپس، دیموند چند تا از بزرگترین شتابدهندههای ایرانی هستند.
راهحل به تنهایی کافی نیست!
مشکلات همه جا هستند بنابراین باید برای مطمئن شدن ازاینکه استارت آپ ما بدرد حل مشکل میخورد یا نه؟ از خود مشکل شروع کنیم. فقط باید مشاهده کنید،سوال کنید،از زاویه های مختلف به مشکل نگاه کنید: چه چیزی شما را اذیت میکند؟ اگر چه کاری انجام دهید برای شما راحت تر است؟یا مثلا به خودتان میگویید: “کاش بجاش میتونستم….”؟
به طور مثال استارت آپ موفق اسنپ را در نظر بگیرید. قبل از آن همه ی مردم برای رفتن از جایی به جایی دیگر تاکسی میگرفتند که این کار سختیهای خودش را داشت. مثلا بعضی وقتها که عجله داشتیم، آژانس ها ماشین آماده نداشتند و معطی میشدیم. یا حتی فاصله آژانس از شما دور بود و باید کلی انتظار میکشیدید. حتی ممکن بود به آدرسی میخواستیم برویم که نه خودمان بلد بودیم و نه راننده!و اینکه همیشه باید پول نقد حمل میکردیم! ولی همه این مشکلات به کمک اسنپ حل شدهاند و کار خیلی راحت تر شده است.
ارائه ی یک راه حل یا ایده ی خلاقانه میتواند پایه گذار یک کسب و کار موفق و پایدار باشد.اماایده دادن به همین راحتی نیست و فرمول خاصی ندارد!وگرنه همه میتوانستند کسب و کار خود را راه اندازی کنند و کارآفرین باشند!وقتی به یک مشکل بزرگ رسیدید و جهت رفع آن تلاش کردید، تقریبا 90 درصد اوقات راهحلش واضح یا راحت نخواهد بود!برای اینکه راه را درست پیش بروید فقط ذهن شما باید متوجه مشکلات اطرافتان باشد و برای حل آن راه حل های مناسبی ابداع کند.مثلا این سوال را از خودتان بپرسید که به چه دلیل این مشکلات ایجاد شده اند و یا این مشکلات عمدتا برای چه افرادی مشکل به حساب می آید.
میدانیم که در زندگی روزمره مشکلات زیادی هست که راه حل دارد اما این راهحلها به آن خوبی که باید باشند نیستند… یا خیلی کند هستند یا کم بازده یا پرخرج و دیگر جوابگویی مناسبی ندارند.
اولین هدفی که یک استار آپ موفق باید داشته باشد این است که بتواند خلاقیت و سرعت حل مسائله را چاشنی کار بکند راهحلهای موجود را بررسی بکند و…چون اگر شما سریع دست نجنبانید نشوید و سرعت حل مساله را در نظر نگیرید، رقبا دست بکار میشوند و بدنبال راه حلی برای مشکل میگردند.
نگاهی به مثال دراپباکس بکنیم.
هوستون و تیمش با یک حساب سر انگشتی هزینه جذب هر مشتری برای استفاده از ذخیره ابری را 300 دلار تخمین زدند که این هزینه بسیار سرسام آور بود!برای کاهش هزینه ها و افزایش در آمد پیشنهاد خلاقانه و جذابی به کاربرانشان دادند و آن این بود که به ازای معرفی دراپباکس به هر نفر،250 مگابایت فضای مجانی به هر کاربر داده میشود.با این کار هم در بین مردم محبوب تر شدند و هم در آمدشان افزایش پیدا کرد!
فعلا تا همینجا !
دیگر باید متوجه شده باشید که تنها شناسایی مشکلات و نیازهای مردم ملاک نیست و برای حل آنها نیز باید ایده های نوین و جذابی ارائه دهید. پیشنهادی که مردم حاضر باشند برای راحتی کار خود بابتش هزینه کنند. حالا از این ها بگذریم، تا اینجا که مقاله را خواندید متوجه شدید که استارتاپ چیست و چگونه باید ایدهپردازی کنیم. دلیل اینکه اسم این بخش را “خداحافظی موقت” گذاشتم این است که بخشهای بعدی مقاله هم در حال آماده شدن هستند و به زودی روی وبلاگ سایتک قرار داده میشوند. دیگر شما هم بیشتر از این وقت تلف نکنید و به ایده استارت آپ خودتان فکر کنید! شما برای حل چه مشکلی چه پیشنهادی ارائه میکنید؟